خلق شخصيت هاي باورپذير براي موفقيت قصه هاي مصور امري كليدي است . هرقدر هم كه سايرجنبه ها و بخش هاي كتاب خوب شكل گرفته باشد ، اگر خواننده نتواند شخصيت هاي قصه را باور كند، هيچ گونه ارزشي ندارد و اين مهم ، زماني حاصل مي شود كه خود تصويرگر آن شخصيت ها را كاملا باور داشته باشد . شيوه تولد يك شخصيت در ميان تصويرگران بسيار متفاوت است . زماني كه مي خواهيم متني را تصويرگري كنيم ، شايد توجه به توصيفات مكتوب جزء به جزء و مفصل درباره ي عادت ها ، حركت ها ، ويژگي هاي ظاهري ، لباس و ديگر موارد مشابه شخصيت ها ، نقطه شروع مناسبي باشد. امكان دارد تصويرگر به صورتي خودآگاه يا ناخود آگاه ، برداشت خود رااز شخصيت برمبناي فردي آشنا و حقيقي قرار بدهد . در مواردي كه تصويرگر همان مولف اثر است به خصوص در مورد كتاب هاي مصور ، ظهور و سير تكاملي شخصيت و خط سير داستان ، روند تفكيك ناپذيري به خود مي گيرد . مثلا امكان دارد شيوه ي پديدار شدن و رشد يك شخصيت در همان مرحله ي ابتدايي طراحي به شدت برسمت وسوي روايت قصه اثربگذارد يا حتي خود را به روايت تحميل كند . آشنايي و شناخت بصري شخصيت مي تواند نقطه ي شروع طراحي هاي عيني تر باشد . درطراحي عيني مي توانيد همان شخصيت را با واكنش ، رفتار ، حركت و حالت هاي مناسب و به جا درموقعيت هاي مختلف قرار بدهيد . به تصوير كشيدن يك شخصيت در سلسله حركاتي كه با ضرب آهنگ خاصي انجام مي دهد ، به مهارت بسيار بالايي نياز دارد، كاري كه جان هريس در اين مجموعه اتودهايش انجام داده است . بااين كه جزئيات چندان زياد نيست اما تك به تك حالات و حركات ، گيرا و باور پذير است وبه طور مشخص ، همگي از آن يك شخصيت ثابت مي باشد . همين طور كه در اين اتودهاي اوليه ، جودي برهام مي بيند ، اغلب اوقات حالت ها ، شخصيت مورد نظر را زنده مي سازد . اغلب باور پذيري واقعي شخصيتي كه نشان داده مي شود ، به توانايي تصويرگر بستگي دارد، و اين كه او بتواند روي كاغذ به زير پوست شخصيت هايش نفوذ كند ، حتي اگر آن ها بسيار دور از ذهن باشند . تصويرگر براي آشنايي و شناخت بهتر رفتار و شخصيت مي تواند از كشيدن اتودهاي مدادي حين انجام حركت مختلف كمك بگيرد . امكان دارد اين روند نمايش دادن حركت ها و ادا و اطوارهاي شخصيت تان كاملا ذهني ، دروني يا كاملا خشك و بي روح باشد . در سراسر جهان ، مورد آخر ، كارهاي تصويرگراني را به ذهن مي آورد كه در خلوت كارگاهشان به حركاتي مصنوعي و اغراق آميز دست مي زنند . ( و به عنوان افرادي كمرو ومنزوي شناخته شده اند ) . حركت براي شخصيت اهميت زيادي دارد . ادوارد آرديزون مي گويد : رويكرد تجربي تصويرگر برمبناي كشيدن و دوباره كشيدن هاي يك چيز است ، تا جايي كه طرح نهايي درست به نظر بيايد . كليد اصلي كار ، انسجام است . خيلي وقت ها از تصويرگران آثار داستاني مي پرسند كه چطور مي توانند در تك به تك تصاوير ، به نحوي نقاشي بكشند كه انگار همان شخص همه جا حضور دارد اين يكي از مواردي است كه اجرايش در عمل بسيار دشوار است . اما بارديگر در جواب بايد به تلفيق استعداد و مهارت تصويرگر و باور داشتن راسخ شخصيت اشاره كرد . يكي از نكات مهمي كه بايد به آن توجه داشت ، رفتار و ارتباط متقابل ميان شخصيت ها است . اين امر در طرح هاي آزمايشي فوق العاده زنده و شفاف جان لارنس به چشم مي خورد .
طراحي كاركتر با ابزار ساده خانه تكنيك عكاسي
144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0